۱۳۸۶ مهر ۴, چهارشنبه

این مرد و آن جایگاه

یادم می آد قبل از انتحابات همین ریاست جمهوری بود که داشتم حرفهای رئیس جمهور فعلی رو در مورد ورزش قهرمانی گوش میدادم که می گفت ورزش برای تعالی خوب و ورزش قهرمانی به تنهایی مهم نیست و یه مثالیم زد که وقتی فلان ورزش کار گل می زنه و بعد خدا رو شکر می کنه چه اتفاقاتی که تو فکر مردم نمی افته. همون موقع بود که ته دلم خالی شد. بگذریم حالا اون مرد رئیس جمهور کشور ما، ایران و اومده نیویورک و به یه دانشگاهی تو شعاعی که اجازه تردد داشته برای سخنرانی و پرسش و پاسخ دعوت شده و رئیس اون دانشگاه توی جلسه ی سخنرانی قبل از هر حرف و سخنی کلی کلفت بهش گفته
از این که مناسب جایگاه یه رئیس دانشگاه که توی اون شعاع بوده هست که این حرفها رو بزنه، و یا این که رئیس جمهور ما در ادامه ی اون خیر مقدم، خوب صحبت کرده یا نه و حتی از این که مردم خارجه از همه نوعش چه جوری فکر کردن و می کنن، بگذریم. من می خوام در مورد خودمون حرف بزنم که باید شاد ، ناراحت یا بی تفاوت باشیم. ممکنه هممون بارها این مرد کذایی رو با حرفامون مورد لطف قرار داده باشیم و بر این باور باشیم که با مردم صاف و صادق نبوده و حتی هر نوع تحقیر و توهینی حقش. اما یادمون باشه که این مرد رئیس جمهور کشور ما، ایران و همیشه تو تاریخ این نام بعد از اون عنوان می یاد

۱۳۸۶ شهریور ۲۳, جمعه

حاشیه ها

چند وقتیه که یا دستم به نوشتن نمی یاد یا اینکه وقت نمی شه. حسابی سرم با کارهای آزماشگاه و درسا گرمه و آروم، آروم هم داره هوا سرد می شه. این جا در واقع دو تا فصل داره، زمستون و تابستون. آدم وقتی تابستونه دلش برا سرما تنگ می شه وقتی زمستونه هم انقدر سرد میشه که فقط دنبال یه جای گرمی، اما بازم قشنگه. امروز دومین روز ماه رمضان این جا حال و هواش با ایران فرق می کنه ولی خوب
استادم چند وقت پیش پرسید کی "رمدان" میشه وقتی من گفتم حدودا یه هفته دیگه، بعد به روبرتو (همکار آزمایشگام) گفت این، ماهیه که باید ببینی. اینجا کلا اسلام رو خوب میشناسن
عصری سمینار ماشین ها و منبع تغذیه ی نانو بدون نیاز به نیروی خارجی بود، مثلا تصور کنید یه عضو مصنوعی رو که از حرکت بدن تغذیه می شه و نیاز به باتری نداره، جالب بود. بعد و قبلش هم پذیرایی مفصل با شیرینی و غذا و نوشابه بود، که منم آوردم خونه و منتظریم به وقتش بخوریم